جـــرس: احسان شریعتی طی سخنانی در جریان مراسم چهلمین روز درگذشت حکیم عبدالکریم شریعتی، ضمن انتقاد از عدم رجوع علمای راستین به مقام "علم و عالم"، خاطرنشان کرد "یکی از تالمات واقعی ما بعد از انقلاب، خود علمای راستین و روحانیت بوده که به نام آن کارهای بسیاری صورت گرفته، در حالیکه نباید آن ارزشهای راستین و اصول مخدوش شود؛ همانگونه انتظاری را که دکتر شریعتی از جامعه علمی و تاریخی خود داشت که علما باید به آن حقیقت خود که مقام علم و عالم باشد برگردند."
به گزارش تارنمای احسان شریعتی، مراسم چهلمین روز درگذشت حکیم عبدالکریم شریعتی، توسط خانواده مرحوم دکتر علی شریعتی، عصر روز یکشنبه دوم آبان ماه ٨٩، در محل مسجد حسینیه ارشاد تهران برگزار شد.
در این مراسم پوران شریعت رضوی، سوسن شریعتی و سارا شریعتی و نیز عزت الله سحابی، حبیب الله پیمان، محمد ملکی، تقی رحمانی، رضا علیجانی، امیر رضایی و بسیاری دیگر از شخصیتهای ملی – مذهبی و دوستداران و علاقه مندان به خانواده شریعتی و استاد عبدالکریم شریعتی حضور داشتند و احسان شریعتی به ایراد سخنانی در مورد منش و شخصیت استاد عبدالکریم شریعتی و خط فکری آن مرحوم پرداخت.
بنا بر این گزارش، شریعتی در شرح منش آن مرحوم خاطرنشان کرد "همانطور که میدانیم استاد محمد تقی شریعتی در جبهه خراسان راهی را گشود که مانند پدر طالقانی و مهندس بازرگان و دکتر سحابی در تهران و یا مرحوم نخشب و نهضت خداپرستان سوسیالیست و نیز نهضت آزادی و نهضتهای دیگر ملی و مذهبی ما به فعالیت میپرداخت... و عبدالکریم شریعتی به عنوان پسرعموی علی شریعتی، و هم به عنوان داماد خانواده محمد تقی شریعتی این راه را در پیش گرفت... اولین درسی که ما از ایشان میآموزیم درس وفا و پایداری و بر سر یک موضع ایستادن بود که البته این روش در کارهای خود استاد محمد تقی و دکتر شریعتی هم به چشم میخورد. مثلا در خود دکتر شریعتی هم از اولین آثارش که ابوذر بوده تا آخرین آنها مثل حر همواره بر یک خط مستمر و پایدار تاکید داشته و به رغم تغییراتی که در نظریات یا تحولات فکری خود داشته، همواره بر اصول مبانی و خود اصرار ورزید، که این درس وفاداری را در زندگی استاد عبدالکریم هم میبینیم."
احسان شریعتی دومین نکته برجسته زندگی عبدالکریم شریعتی را "پایداری" در برابر فشارها و مصائب و تالماتی ذکر کرد که وی در این دنیا تحمل کرد و گفت اصولا به غیر از سنت "فقر و کتاب و آزادگی" که دکتر شریعتی میگفت و در زندگی استاد عبدالکریم هم وجود داشت، ناملایماتی دیگر هم برای ایشان پیش آمد. مثلا از فرزندان ایشان یکی غرق شد و دیگری به بیماری صعب العلاجی دچار شد و فرزند دیگر ایشان در حادثهای به شهادت رسید.
احسان خاطرنشان کرد "به نظر من، ما کتاب فاطمه فاطمه است دکتر شریعتی را نمیتوانیم بفهمیم، مگر اینکه زندگی مادر دکتر (دکتر در ابتدای این کتاب آنرا به مادرش تقدیم میکند.) را و همینطور نوع زندگی همسر استاد عبدالکریم (طاهره شریعتی مزینانی که خواهر دکتر علی شریعتی است.) را بدانیم. زیرا همسر استاد عبدالکریم که در واقع عمهی ما بودند نمونهای از سجایای روحی و اخلاقی مادر خویش را دارا بود."
وی افزود "اما درس سوم درس تعلیم و تعلم میباشد که امام علی نیز فرموده: آنکه در جستجوی علم است مانند مجاهد در راه خداست. و یا امام صادق که میفرمایند: اگر مردم میدانستند که چه فایدهای در علم است به جستجوی آن میپرداختند ولو اینکه به خونریزی انجامد و یا در گردابهای مرگبار فرو روند. البته اینکه این چه مقامی از علم است را فعلا در اینجا فرصت کافی برای تشریحش نداریم اما دکتر شریعتی در آثارش و یا استاد حکیمی در کتاب دایرة المعارف الحیات و نیز دیگر بزرگان بدان پرداختهاند، که ما در زندگی استاد عبدالکریم شریعتی هم چنین علمی را میبینیم. ایشان حتا تا اواخر عمرشان در یادگیری زبان فرانسه کوشا بودند و من هر وقت به مشهد میرفتم پیشرفتشان را مشاهده میکردم.در سالهای جوانی و دوران نزدیک به انقلاب نیز خاطرات زیادی از ایشان دارم. مثلا: من برخی آیات قرآن یا نهجالبلاغه را که حفظ میکردم و پیش ایشان میرفتم ایشان به شوخی به من میگفتند که چرا فقط به آیات جنگ و جهاد علاقه مندید.
آن سالها در محضر استاد محمدتقی و عبدالکریم و دیگر اعضای کانون نشر حقایق اسلامی واقعا حقیقت اسلامی حاکم بود. آنها به دنبال حقیقت دین بودند که کمیاب بود و این امر البته در زمانه گذشته که معنای واقعی معنویت و یا بقول مارکس "روح عالم بیروح" کمیاب بود، طبیعی مینمود، اما امروزه هم کمیاب است و یکی از تالمات واقعی ما بعد از انقلاب، خود علمای راستین و روحانیت بوده که به نام آن کارهای بسیاری صورت گرفته، در حالیکه نباید آن ارزشهای راستین و اصول، مخدوش شود. همانگونه انتظاری را که دکتر شریعتی از جامعهی علمی و تاریخی خود داشت که علما باید به آن حقیقت خود که "مقام علم و عالم" باشد برگردند، ما در زندگی استاد عبدالکریم میدیدیم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر